رزق


 

نویسنده:محمود قربانی
منبع : سایت راسخون



 

چکیده :
 

در این تحقیق با عنوان رزق در فصل اول به واژه رزق در لغت و کاربرد واژه رزق در قرآن و توصیفات قرآنی آن پرداخته شده همچنین با توجه به نامه 31 نهج البلاغه و فرمایشان حضرت علی (علیه السلام) به فرزند خود امام حسن (علیه السلام) به بررسی انواع رزق و نحوه بدست آوردن آن اشاره شده است و در فصل بعد به جایگاه رزق در زندگی انسان و عوامل ریزش رزق و نزدیکی به آن مورد بحث قرار گرفته است .

مقدمه :
 

به نام او که انسان را آفرید و روزی و دیگر جنبندگان را از باب رحمت و رأفت بر خویشتن واجب گردانید و همو را فکر و اندیشه « روزی» نمود و از بین همه موجودات او را برگزید و برهمه ی آن ها برتری بخشید و گل سر سبد هستی مصرفی کرد .
انسان از آن جهت که صاحب فکر و اندیشه است می خواهد در مورد بسیاری از مطالب پرس و جو نموده ، چرایی و چگونگی مطالب را در یابد از جمله مسائلی که فکر انسان را به خود معطوف داشته ، مسائل مربوط به رزق و روزیی انسان و دیگر موجودات است . از همین رو انسان سؤالات فراوانی را در این مورد در ذهن خود می یابد . سؤالاتی از این قبیل :
عوامل مؤثر در افزایش روزی چیست ؟
اسباب و علل کاهش روزی کدام است؟
آیا دعا در افزایش روزی مؤثر است؟
انسان به جهت آشنا نبودن با معارف بلند قران و اسلام وقتی در مقابل این سؤالات قرار می گیرد در برخی موارد آن چرا که علت نیست علت می پندارد .
در نتیجه به یک پاسخ نادرست دست می یابد که اثرات سوء آن در زندگی اش ظاهر می گردد.
به راستی اگر انسان بتواند در برابر این پرسش ها ، پاسخ های قانع کننده و مناسبی پیدا کند نگرش او نه تنها به آفریدگار و رزاق موجودات ، بلکه به آفرینش و هستی نیز تغییر می یابد و در نهایت جهان را زیبا و جهان آفرین را زیباتر خواهد دید .

بررسی واژه رزق در لغت
 

«رزق به معنای عطا و بخشش موقت و غیر دائمی است پس عطا و بخشش پی در پی و همیشگی بر آن اطلاق شده است پس «رزق» عطا و بخشش [همیشگی ] خداوند خواهد بود .
به سهم و نصیب نیز رزق گفته می شود همچنین به غذایی که وارد شکم انسان می شود رزق گفته می شود مثل ، پادشاه روزی لشکر را داد ، دانش روزی من شد .
و بالاخره گفته شده : رزق به معنای « عطای همیشگی و مستمر خاصی است که موافق مقتضای حال طرف و مطابق نیاز او برای ادامه حیاتش باشد . بهترین معادل فارسی واژه رزق عبارت است از«روزی» ؛ از آن جا که رزق موجود است، روز به روز استمرار می یابد آن را روزی می¬گویند . »(1)
از مجموع آنچه گذشت روشن می شود که « رزق و روزی » عطا و بخشش پی در پی و همیشگی است که از آن نفع برده می شود ، خواه مادی باشد ، خواه معنوی و اگر احیاناً به «خوراکی» نیز رزق گفته می شود برای آن است که خوراکی اعم از چیزی است که خورده یا پوشیده می شود و یا بهره های دیگری از آن گرفته می شود . شاهد سخن این آیه کریمه است که فرماید :
«یا اَیُّها الَّذینَ ءَامَنوا لا تَأکُلوا أَموالَکُم بَینَکُم بالبطِلِ»
ای کسانی که ایمان آورده اید ، اموال یکدیگر را به به ناروا مخورید.(2)

کاربرد واژه « رزق » در قرآن کریم
 

واژه «رزق» و مشتقات آن ، 117 مرتبه در قران کریم به کاربرده شده است .
1- فعل ماضی : 37 مرتبه به صورت معلوم و 2مرتبه به صورت مجهول
2- فعل مضارع : 16 مرتبه معلوم و 2 مرتبه به صورت مجهول
3- فعل امر : 3 مرتبه به صورت امر حاضر
4- مصدر : 51 مرتبه
5- فاعل : 5 مرتبه
6-صیغه مبالغه : 1 مرتبه
توصیفات قرآنی رزق
واژه رزق در قرآن کریم با اوصاف ویژگی های گوناگونی توصیف شده است اوصافی که در کلام الهی درباره رزق بیان شده است ، عبارتند از :

1- رزق حسن
 

قالَ یقَوم أَرءَیتُم إِن کنتُ علی بَینه مِن رَبّی وَ رَزَقَنی منهُ رزقاً حسناً(3)
گفت : ای قوم بیاندیشید اگر از جانب پروردگارم دلیل روشنی داشته باشم و او از سوی خود روی نیکویی به من داده باشد . [ آیا باز هم از پرستش او دست برمی دارم]

2- رزق کریم
 

خداوند سبحان می فرماید :
فَالَّذینَ امَنوا و عَمِلُوا لصالحاتِ لَهُم مَغفِرَهٌ و رِزقٌ کریمٌ(4)
پس آنان که ایمان آورده و کارهای شایسته کردند و آمرزش و روزی نیکو برای ایشان خواهد بود .

3- رزق بغیر حساب
 

قرآن می فرماید:
و تَرزقُ مَن تَشاءُ بِغَیر حِساب(5)
هر که را خواهی بی حساب روزی می دهی .

4- رزق معلوم
 

قرآن در مورد مخلصین می فرماید :
أَولئِکَ رِزقٌ مَعلومٌ(6)
آنان روزی معین خواهند داشت .

5- رزق طیب
 

یأَیُهَا الذّینَءَامنوا اکُلو مِن طَیّبتِ ما رَزَقنکم وَ اشکُر و للهِ اِن کنتم ایَّاهُ تَعبدونَ(7)
ای کسانی که ایمان آوردید از نعمت های پاکیزه ای که روزی شما کرده ایم بخورید و خدا را شکر کنید اگر تنها او را می پرستید .
حضرت امام الموحدین علی (علیه السلام) در ادامه نصایح و دستور العمل های خود در نامه 31 به فرزندشان امام حسن (علیه السلام) فرازی مهم را در تحلیل جایگاه رزق در زندگی انسان گشودند که بصیرت های بسیاری برای نجات از حیله های ظیطان و قدم در سلوک الی الله ، در آن نهفته است . حضرت می فرمایند :
( وَ اعلَم یا بُنَیَّ! اَنَّ الرِّزقَ رِزقانَ : رِزقٌ تَطلُبُهُ وَ رِزقٌ یَطلُبُکَ )
( فَإن اَنتَ لَم تَأتِهِ اَتاکَ ما اَقبَحَ الخُضُوعَ عِندَ الحاجهَ وَالجَفا عِندَ الغِنی )
( اِنَّ لَکَ من دُنیاکَ ف ما اَصلَحتَ بهِ مَثواکَ )
( وَ اِن جَزِعتَ عَلی ما تَفَلَّت مِن یَدیکَ فَاجزع عَلی کُلَّ ما لَم یَصِل اِلَیکَ )
ای فرزندم ! بدان که رزق دو رزق است : رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است ، که رزق نوع دوم طوری است که اگر هم به سوی آن نروی به سوی تو می آید چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز و ستم کاری به هنگام بی نیازی . دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته است نگران و ناراحت هستی ، پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری. (8)
دستورات دین ، عامل جهت گیری به سوی عالم غیب
بعد از آن که حضرت امیر المومنین (علیه السلام) به فرزندشان توصیه کردند ، از عواملی که تو را گرفتار خودت می کند برحذر باش . می فرمایند : یکی از عوامل گرفتاری انسان به خودش و غفلت از خدا ، نگرانی از رزق است ، و در این فراز به این نکته می پردازند .
روح انسان در ذات خود ف توان ارتباط با عالم غیب را داراست ، چون جنسش مجرد است ، به اصطلاح « روح انسان فعال است نه منفعل » یعنی به راحتی استعداد ارتباط با عالم غیب در آن هست ، مشکل انسان گرایش ها و توجهاتش به عالم مادون است که مانع این ارتباط شده است . هر اندازه روح اسیر حرص ها ، غضب ها و شهوات شد به همان اندازه ارتباطش با عالم غیب بریده می شود . درست است که جنس روح ، جنس ارتباط با عالم غیب است ولی جهتش اگر جهت ارتباط با عالم غیب نباشد از ارتباط با عالم غیب محروم می شود . تمام دستورات دین ان است که این جهت گیری را اصلاح کند .
به عنوان مثال دین می فرماید انسان نباید خود را به نامحرم بنمایاند چون اگر جهت روح جلب نظر نامحرم باشد دیگر از ارتباط با عالم غیب باز می ماند . به مرد می گوید به نامحرم نگاه نکن چون همین که روح در جهت غیر حق سیر کرد از حق محروم می شود- روح یعنی جان و اصل انسان – حال اگر اصل انسان از حجاب های بین خود و خدا آزاد شد دیگر مشکلی برای اتصال به حق ندارد چون خودش در ذات خود به حق وصل است حجاب ها مانع شده اند . گفت :« خود را مبین که رستی » آیا ما برای این که با خدا ارتباط پیدا کنیم باید انرژی صرف کنیم ؟ یا باید تلاش کنیم تا ارتباطات دروغین را قطع کنیم؟ مطمئن باشید اگر روح انسان ارتباط های دروغینش را قطع کرد دیگر برای اتصال به حق هیچ انرژی ای نمی خواهد خودش وصل است .
دستورات دین برای آزادی روح از ارتباطات دروغ است . اگر کسی بتواند خودش را از چنگال خشونت های بیجا آزاد کند اگر انسان کینه ها را از قلب بزداید ، اگر با ظلم هایی که می کند روحش را لگدمال نکند ، از روحی برخوردار است که به خودی خود به عالم معنویت وصل است . مگر شما چگونه آزاد می شوید ؟ اگر جدال ها و رقابت ها و تکبرها ، روح آدم را اشغال نکند ، آدم آزاد می شود ، اگر انصراف از گناه راه و رسم انسان شود انسان آزاد می شود عمده آن است که ما این روح قدسی و این نعمت الهی را آزاد کنیم تا خودش به خودی خود در منزل قرب قرار گیرد و از بیکرانه عالم معنویت بهره های نو به نو ببرد .
امام معصوم ، عالم به قواعد عالم هستی
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند :
ای فرزندم ! رزق دو نوع است ، یکی آن رزقی که تو به دنبالش می دوی تا آن را بیابی ، و یکی هم رزقی که خودش به دنبال تو است . رزق اولی چون برای تو تقدیر نشده ، به آن نمی رسی خر چند همواره به دنبال آن باشی ولی رزقی که دنبال توست و برای تو مقدر شده حرکت می کند تا به تو برسد . در رابطه با رزق نوع دوم می فرمایند :
اگر تو هم به سوی آن نروی خودش به سوی تو خواهدآمد .
سخن امیرالمومنین ( ع ) به فرزندشان این بود ؛ یک رزق است که به سراغ تو می آید و یک رزقی هم هست که به سراغ تو نمی آید هر چند هم به دنبالش بدوی به آن نمی رسی. عنایت داشته باشید این حرف ، حرف امام معصوم است اگر عقل معلومی یا بهتر بگویم «وهم» آن را تصدیق نکرد باید آن وهم عقل نما را عوض کرد . سخن امام معصوم از عقل قدسی نشأنت گرفته است یعنی عقلی که قواعد کل هستی را می بیند . حال اگر رسیدیم به این که این حرف ، حرف امام معصوم است نمی شود بر اساس وهم خودمان آن ر ا تحلیل کنیم . ما در روش تحقیق معتقدیم تک تک حرف هایی را که امام معصوم زده است بگیریم و بر روی آن ها دقت کنیم و ببینیم منظور آن حضرت چه بوده است . حال اگر بیاییم تمام عمرمان را صرف این بکنیم که این حرف ها راست است یا نه ، پس چه وقت به آن عمل کنیم ؟!!!
این که می گویند ائمه نور هدایتند از این جهت است که بسیاری از علومی را که در حوزه و دانشگاه ممکن است در حد محدودی به دست آوریم ، آن ها بالاترش را و با وسعتی کامل گفته اند . آری ابتدا با عقل برسید به این که این ها معصومند سپس از نور بصیرت آن ها هدایت یابید . نباید انسان نعمت بصیرت آن ها را رها کند و خودش بخواهد همه آنچه را امامان معصوم گفته اند تجربه کند . از طرفی تجربه های امام معصوم را که نمی توانیم تجربه کنیم ، پس اگر از امامان معصوم پیروی نکنیم و از بصرت انها استفاده ننماییم هیچ وقت به یک سلسله از مقامات دست پیدا نمی کنیم و هرگز از بعضی از تنگناهایی که باید خود را آزاد نماییم ، آزاد نمی شویم .

رزقی که به دنبال توست
 

عنایت داشتید که حضرت فرمودند : دو نوع رزق هست یک نوع رزقی که تو به دنبال آن می دوی و برای تو مقدر نشده است و بدون آن که به آن محتاج باشی حرص تو دنبال آن است و در عین این که در طلب ان هلاک می شوی هرگز به دست نمی آوری – چون اصلاً مال تو نیست – یک نوع رزق دیگر هم هست که خدا برایت مقدر کرده است و آن به دنبال تو است تا خودش را به تو برساند و هیچ کس هم نمی تواند آن را از تو بگیرد .
خداوند در قرآن می فرماید :«ما مِن دابَّهٍ فِی الاَرضِ اِلا عَلَی اللهِ رِزقُها »0(9) هیچ جنبنده ای نیست جز این که رزقش بر خدا واجب است . یعنی آن رزق حقیقی که خداوند بر جنبنده ها تقدیر کرده طوری است که خداوند برخود واجب کرده است که آن را به موجودات برساند ، پس آن رزق که خدا تقدیر کرده است تو را می جوید تا به تو برسد .
البته اگر بخواهید از این آیه و روایات این طور نتیجه بگیرید که ما نباید هیچ تلاش بکنیم، خود رزق می آید با حرف خدا و امامام معصوم (علیه السلام) بازی می کنید آری ؛ آن رزق مقدر ا کسی نمی تواند از تو بگیرد ، تلاش اضافه هم آن را اضافه نمی کند ولی این در صورتی است که تو با حالت معمولی عمل کنی حضرت دارند با آدم حرف می زنند می گویند : خودت را ذلیل رزقت نکن نفرمودند اصلاً تحرک نداشته باش و برنامه ریزی نکن و از حالت یک انسان معمولی هم خارج مشو . همچنان که حضرت امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: من دوست دارم ببینم مرد برای کسب روزی خود حرفه ای دارد .(10)

تحلیل های غلط نسبت به فقر و ثروت
 

حضرت در ادامه نصیحت شان به امام حسن (علیه السلام) می فرمایند : « ما اَقبَحَ الخُضُوعَ عِندَ الحاجَه(11)»؛ یعنی با این توصیف چقدر زشت است در موقع نیاز ، انسان خود را خوار کند . چون آن رزقی که بناست برای تو بیاید که می آید و آن رزقی هم که برای تو مقدر نشده که نمی آید پس چرا خود را در مقابل صاحبان ثروت سبک و ذلیل می کنی رزقت اضافه نمی شود ، پس چه جای چنین کاری !؟ پس از آن فرمودند : چه زشت است در موقع نیازمندی انسان خود را ذلیل کند می فرمایند :« وَ الجَفا عِندَ الغِنا» ؛ و چه زشت است ستمکاری به هنگام بی نیازی ! چون فکر کرده ای آنچه به تو رسیده است خودت به دست آورده ای نمی فهمی که آنچه به عنوان رزق فعلاً در اختیار توست خداوند چنین مقدر کرده است تا در این شرایط امتحان بدهی فکر می کنی تو خودت به دست آورده ای و مال تو است .
ظلم و تکبر در موقع ثروتمندی از آن جا ناشی می شود که انسان تصور کند خودش این ثروت ها را به دست آورده است و هر کاری دلش بخواهد می تواند با آن ها انجام دهد ولی وقتی فهمید یک قاعده ای در عالم جاری است و طبق آن قاعده و سنت به او چنین ثروتی رسیده است طور دیگری با ثروتش عمل می کند .
در جامعه در رابطه با ثروت دو نوع بینش باطل داریم : یکی فقیری که فکر می کند به نفعش بوده است که بیشتر داشته بشد و دیگری ثروتمندی که فکر می کند دارایی اش برایش بزرگی و کمال است . برای اصلاح چنین افکار غلطی قرآ می فرماید :« فَاَمّا الاِنسانُ اِذا مَا بتَلیه رَبُّهَ» یعنی وقتی پروردگار انسان بخواهد او را امتحان کند دو نوع برخورد با او دارد ، «فَأَکرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبّی اَکرَمَنِ» ؛ یا او را با ثروت محترم می دارد و او می گوید: پروردگارم مرا گرامی داشت « وَ اَمّا اِذا مَا ابتَلیهُ فَقَدَرَ عَلَیهِ رِزقَهُ فَیَقُولُ رَبّی اَهانَنِ » ، و یا او را با محدود کردن ثروت ، امتحان می کند و او می گوید : پروردگارم مرا سبک شمرد . خداوند پس از طرح این دو بیتش می فرماید : « کَلّا! » یعنی این چنین نیست ! « بَل لا تُکرِمونَ الیَتیم وَ لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامِ المِسکین(12) »؛ بلکه شما با ثروتتان باید به وسیله اکرام یتیمان و اطعام مسکینان را فراهم کنید و نکردید با این تصور که فکر کرده اید خداوند شما را ثروتمند کرده چون می خواسته شمار ا بزرگ بدارد . این فرهنگ ، فرهنگ غلطی است که فقر را نشانه خواری و غنا را نشانه بزرگی می داند . اگر می خواهید دریچه معارف اهل بیت (علیه السلام) به روی قلبتان باز شود باید از این نوع تحلیل های تاریک دنیای فاصله بگیرید .

پنج غنیمت در زندگی
 

امام باقر (علیه السلام) به جابر بن یزید جعفی نصیحت می کند که « یا جابِر ! اِغتَنِم مِن اَهلِ زَمانِکَ خَمساً» ؛پنج چیز را در رابطه با مردم زمانه غنیمت شمار : « إِن حَضَرتَ لَم تُعرَف »؛ اگر در مجلسی حاضر بودی و تو را نشناختند . « وَ إِن غبتَ لَم تُفتَقَد » ؛ و اگر از جلسه خارج شدی و به د نبالت نبودند . «وَ إِن شَهِدتَ لَم تُشاوَر »؛ و اگر در جلسه بودی و از تو نظر نخواستند .« و أِن قُلتَ لَم یُقبَل قَولُکَ »؛ و اگر نظر دادی و نظرت را نپذیرفتند . « و أِن خَطَبتَ لَم تُزَوَّج»(13) ؛ و اگر خواستگاری کردی و جواب رد دادند . این پنج حالت را غنیمت بشمار نه این که از آن ها ناراحت شوی چون امام (علیه السلام) می خواهند که ارز ش های اهل دنیا برای ما ملاک کمال و خواری قرار نگیرد . مگر تو در این دنیا نیامده ای که عبودیت خود را تقویت کنی سراسر این دنیا امتحان است برای اظهار عبودیت . اگر گفتند فلانی فقیر است ، بگو : الحمدالله ، ولی اگر ثروتمند بودی باید بدنت بلرزد که در آن شرایط چطوری مسئولیتم را انجام دهم تا از امتحان الهی سرفراز خارج شوم و خللی در عبودیتم وارد نشود . امام (علیه السلام) در قسمت پنجم نصیحت خود می فرماید : اگر خواستگار کسی رفتی و دست رد به سینه ایت زدند این را غنیمت بشمار چون مصلحتی در آن است سری پشت قضیه است . حالا ما آزاد و راحت می شویم از این تصورات که اگر ازدواج نکنیم مسائل جنسی مان چه می شود . آیا ارضای مسائل جنسی در زندگی اصل است و یا فرع ؟ می فرمایند وقتی تو وظیفه ات را انجام داد و خواستگاری هم کردی ولی تو را رد کردند به چیزی دسترسی پیدا می کنی که به نحو دیگری از مزاحمت مسائل جنسی ات راحت می شوی و می توانی به سیر روحانی خود ادامه دهی . خود خداوند در قرآن فرمود :« وَ لیَستَعفِفِ الَّذینَ لا یَجِدونَ نِکاحاً حَتَّی یُغنِِیَهُمُ اللهُ مِن فَضلهِ»(14)؛ یعنی آن هایی که امکان ازدواج برایشان نیست ، عفت خود را نگهدارند تا خداوند به نحوی آن ها را با فضل خود غنی گرداند . خدا نوری با قلب تو می اندازد که دیگر این مشکل را نداری . جوانی که برای خدا و برای حفظ عفت به خواستگاری می رود ، اگر او را بپذیرند عفتش حفظ می شود اگر نپذیرند باز خداوند به نحو دیگر عفتش را حفظ می کند . اما باقر (علیه السلام) می خواهند ما متوجه شویم قواعدی در این عالم جاری است که محرومیت های دنیایی،حقیقتاً محرومیت نیست لذا می فرمایند : آنها را غنیمت بشمار پس نمی شود گفت فقر نشانه حقارت و ثروت نشانه بزرگی است . اشتباه از این جاست که وقتی پروردگار ما ، ما را امتحان می کند وقتی به ما نعمت می دهد می گوییم : « اَکرَمَنِ » مرا گرامی داشت و وقتی ثروت ما را محدود می کند می گوییم :« اَهانَنِ:» ، یعنی به من بی محلی کرد و مرا سبک شمرد ، می فرماید :« کَلّا » ، یعنی این چنین نیست ، یعنی این بینش که غنا نشانه شرافت ، و فقر نشانه خواری است غلط است . اگر توانستید دو آیه اول را به دو آیه بعد وصل کنید دل من راضی می شود چون بعد از این دو آیه که عرض شد خداوند جایگاه ثروتمندی در دنیا را تحلیل می کند و می فرماید :« بَل لا تُکرِمونَ الیَتیم و لا تَحاضُّونَ عَلی طَعامی المِسکین » ؛ یعنی چون نگاهتان به ثروت و فقر غلط است . ثروت را در مسیر صحیح که عبارت باشد از تکریم یتیم و اطعام مسکین ، مصرف نمی کنید ، فرهنگتان به دست آوردن ثروت سرگردان است اگر ثروت در فرهنگ دینی وارد زندگی انسان ها شود ، آن ثروت جهت دارد است و در مسیر خاص قرار می گیرد و در نتیجه نه فرد ثروتمند فاسد می شود و نه جامعه ، ولی اگر همان ثروت در فرهنگ غیر دینی وارد جامعه شود آن ثروت سرگردان می شود و شخص ثروتمند را به غرور و کبر می کشاند و جامعه را هم گرفتار تفاوت طبقاتی می کند .

جایگاه دارایی ها
 

حضرت امیر المومنین (علیه السلام) باب گرانقدری را نسبت به ثروت باز نمودند که می فرمایند : « چه زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم هنگام ثروت » و سپس در یک جمله فوق العاده نورانی می فرمایند : « اِنَّ لَکَ مِن دُنیاکَ ما اَصلَحتَ بِهِ مَثواکَ وَ اِن جَزِعتَ عَلی ما تَفَلَّت مِن یَدَیکَ فَاجزَع عَلی کُلَّ ما لَم یَصِل اِلَیکَ»(15) ؛ ای پسرم ! دنیای تو برای تو همان قدر است که قیامتت را اصلاح کند و اگر به جهت آنچه از دستت رفته نگران و ناراحت هستی پس نگران باش برای همه آنچه در دست نداری .
حضرت می فرمایند : آن قمدار از ثروت دنیا از تو است که می توانی به کمک آن قیامت خود را اصلاح کنی ، بقیه اش مال تو نیست و این قدرش هم برایت حتمی است .
محال است خدا کار را لغو کند چون حکیم است اگر ما را خلق کند و رزق مناسب ما را برای ما خلق نکند ، مسلم ما به نتیجه ای که باید در راستای خلقت خود برسیم نمی رسیم. اگر خداوند ما را در این دنیا نگه دارد کار لغو کرده است . پس حتماً ما را برای ابدیت خلق کرده است پس باید رزق مناسب اصلاح ابدیت ما را برساند و لذا حتماً به ما رزق می دهد و حتماً هم به ما آن رزق مناسب ابدیت را می رساند . ثروتی که ما را از ابدیت باز کند ، رزق ما نیست . خداوند آن رزقی که ما را به ابدیت بکشاند و قیامت ما را اصلاح کند حتماً به ما می رساند و حضرت می فرمایند : پس حرص و غصه ندارد ، چون رزق حقیقی تو آنی است که قیامت تو را برای تو اصلاح کند و این رزق مطمئناً همواره نزد تو است مواظب باش از این مسئله مهم غفلت نکنی .
خوب است این برهان را به قلب خود برسانید تا در زندگی محکم شوید می گوییم : اگر خدا حکیم است مسلم کار لغو نمی کند و اگر ما را برای این دنیا خلق کرده و با مرگ همه چیز تمام می شود ، پس کار لغو کرده است در حالی که روشن است کار لغو نمی کند پس ما باید حتماً به ابدیت و قیامت برسیم به ابدیت رسیدن ما توشه می خواهد توشه معنوی به نام نبوت و توشه ماید به نام رزق . پس حتماً رزقی که ما را به ابدیت برساند – اعم از رزق معنوی و رزق مادی – با ما خلق کرده است .
حال مالتان را یعنی آنچه را که به واقع ثروت حقیقی شما است به شما بدهند یا آنچه را که ثروت حقیقی شما نیست و ربطی به ابدیت شما ندارد ؟ مردم اکثراً ثروت غیر حقیقی را می خواهند . مثلاً اگر لباس برای آن است که اولاً : وسیله کرامت و عزت من باشد ،ثانیاً: مرا از گرما و سرما حفظ کند این لباس در واقع ثروت حقیقی من است اما اگر می خواهم با لباس توجه شما را به خودم جلب کنم دیگر این رزق حقیق من نیست و نه تنها به وسیله آن ابدیت خود را آباد نکرده ام بلکه ابدیتم را خراب کرده ام .
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : پسرم ! رزق تو همان اندازه ای است که زندگی دنیایی ات را طوری سر و سامان دهد که بتوانی به کمک آن ابدیتت را اصلاح کنی اگر دنبال بقیه اش رفتی درست به دنبال ضد رزق خودت رفته ای و آنچه را هم می توانستی با رزق اولیه ات در راستای اصلاح قیامت خودت به دست آوری تخریب کرده ای . شما عموماً مال مناسبی که بتوانید لباس و مسکن و غذا برای خود تهیه کنید دارید بقیه اوقاتی را که صرف بیشتر کردن این مال می کنید باید صرف معرفت و عبادت خدا کنید و سرمایه ارتباط با خداوند را در این دنیا به دست آورید تا در قیامت کور محشور نشوید چون کسی که در این دنیا قلب خدابین پیدا نکرد ، در قیامت کور محشور می شود که آیه 124 سوره طه به آن اشاره می کند . پس پولی که بتوانی با آن یک زندگی ساده فراهم کنی و آن زندگی را بستر معرفت و عبادت حق قرار دهی ، برایت مفید است اما اگر پول زیادی برایت بیاید که دیگر به این خانه و این نوع غذا راضی نشوی و عملاً پولی باشد که فرصت عبادت را از تو بگیرد در واقع پول اولیه ای که فرصت بود برای آبادانی قیامت ، با پول اضافه از بین می رود . خلاصه این که رزق حقیقی شما ، شما را نجات می دهد ولی آنچه رزق حقیقی شما نیست شما را از بین می برد . کسی که عاقل است همین که با ثروتی روبه رو شد می اندیشد که آیا این رزق من است یا رزق بقیه است و باید از طریق من به آن ها برسد . این همه بخشش که در اهل بیت می بینید به جهت این است که آن ها ثروت ها را رزق خودشان نمی بینند .
اگر کسی خواست چیزی به شما ببخشد اول باید مطمئن باشید که آیا او حق دارد آن را ببخشد یا اصلاً حق چنین بخششی را ندارد و مال کس دیگری است که در دست اوست پس باید به صاحبش بدهد . چیزی که به واقع رزق ما است آن قدر راحت و روان می آید که انسان هیچ دغدغه ای نسبت به آن برایش پیش نمی آید ، ولی چیزی که رزقمان نیست و از سر حرص می خواهیم به دست آوریم ، نسبت به آن دو مشکل داریم : اولاً ؛ در عین این که به دست ما نمی رسد بقیه زندگی مان را می خورد و ثانیا؛ یک حرص شیطانی در قلبمان ایجاد می شود و آرامش لازمی را که جهت عبادت نیاز داریم از ما می گیرد .
حضرت ما را متوجه نمودند که از دنیا آن قدری مربوط به توست که به کمک آن قیامت خود را آباد کنی و از این طریق خواستند نیازهای غیر ضروری ، ذهن و فکر ما را اشغلا نکند و ما را گرفتار حرص ننماید . با این توصیفات معلوم می شود چرا می فرمایند : «چقدر زشت است خواری در هنگام نیاز و ظلم و غرور در هنگام ثروتمندی » . چون نه آن نیاز ، نیاز حقیقی ماست و نه آن ثروت . ثروت حقیقی ، چرا که آنچه نیاز حقیقی ماست خودش به دنبال ما می آید ، و آن ثروتی هم که وسیله آبادانی قیامت ما نیست مربوط به ما نیست .
حضرت علی فرمودند : ای فرزندم : بدان که رزق ، دو رزق است : رزقی که تو به دنبال آن هستی و رزقی که آن به دنبال تو است ، که این رزق نوع دوم ، طوری است که اگر هم به سوی آن نروی ، به سوی تو می آید .

جایگاه رزق در زندگی
 

بعد از طرح نکته حضرت فرمودند : یک سلسله موضع گیری های از آن جهت که انسان متوجه این قاعده نیست باعث عملکردهای بد و در نتیجه آبرو ریزی برای انسان می شود . سپس فرمودند : باید دنیا را وسیله اصلاح امور آخرت خود قرار دهی و رزق حقیقی تو آن است که وسیله آبادانی آخرتت قرار بگیرد . این جاست که احساس می شود باید با موضوع و جایگاه رزق در زندگی بیشتر آشنا شد.
بنده ای که راهی کوی دوست است اگر از بندهای اسارت آزاد شود دلدادگی با حق برایش آسان است . اساساً در مسیر سیر و سلوک مجموعه ای از افکار و اعمال و گرایش هایی هست که نمی گذارد سالک ، واقعی باشد و به سوی مقصد حقیقی سیر کند . اگر افکار ما صحیح باشد و گرایش های ما متعادل گردد و اعمال ما درس شود به خودی خود روح و قلب ما با حق مراوده خواهد داشت . پس باید روشن شود چه کنیم که افکار و اعمال و گرایش های ما مانع سیر و سلوک ما نشود ؟
امام علی (علیه السلام) در دستوراتی که به فرزندشان می دهند در واقع می خواهند از آن طریق بندهای توقف در دنیا و افکار محرومیت از حق را در ما از بین ببرند . یکی از بندهای بسیار محکم که انسان را در دنیا متوقف می کند و از بهره ای که باید در زندگی ببرد باز می دارد گرفتار شدن در رزق است و مسلم خداوندی که ما را برای بندگی خلق کرده – و از طرفی گرفتار رزق شدن ما را از بندگی خدا باز می دارد – بنا ندارد ما را در زندگی دنیا گرفتار رزقمان کند .
امام علی (علیه السلام) می فرمایند : چه بخواهی و چه نخواهی خدا رزق تو را تأمین کرده است و آن رزق به دنبال توست تا تو را بیابد و خود را به تو برساند ، پس به جای این که همه زندگی را برای طلب رزق خود قرار دهی ، سیر بندگی را مد نظر داشته باشد . می فرمایند:« رِزقُکَ یَطلُبُکَ فَاَرِح نَفسَکَ مِن طَلَبِهِ»(16) یعنی ؛ روزی تو ، تور ا طلب می کند خود را نسبت طلب آن در زحمت مینداز .
شما به این نکته عنایت کنید که خود خداوند متعال می فرماید : من شما را برای بندگی روی زمین آفریده ام ، در حالی که اگر دنیا را خدا طوری خلق کرده باشد که ما اسیر رزق مان باشیم پس عملاً به بندگی خدا نمی رسیم و لذا باید رزق ما را از قبل تأمین کرده باشد تا ما دغدغه رزق نداشته باشیم و به همین جهت اولیاء دین دائماً ما را متذکر این نکته می کنند که با حرص بیشتر رزق بیشتر نصیب ما نمی شود ولی فرصت بندگی خود را از بین می برید .
البته اگر انسان مؤمن وظیفه اش را نسبت به افراد جامعه درست انجام بده و در این رابطه از رزقی که برایش پیش می آید استفاده کند این را نمی گویند گرفتار رزق شدن . این همان بندگی است که در کنار آن رزق مورد نیاز به راحتی می رسد .

وظیفه انسان بندگی است
 

پیامبران در مقام عبودیت محض بوده اند . کنار این عبودیت هر وقت پیش می آمد کار هم می کردند اگر می بینید امیر المومنین (علیه السلام) نخلستان درست می کردند این نخلستان ها را برای کمک به انسان ها احداث نمی نمودند ولی می بینید که هیچ وقت هم دغدغه رزق نداشتند . خداوندی که می فرماید شما را برای بندگی آفریدم و اگر گرفتار رزق شویم از بندگی باز می مانیم پس حتماً دنیایش را طوری نیافریده است که ما گرفتار رزق شویم چون خداوند حکیم است و کار لغو نمی کند و تکلیفی که از طاقت بنده بیرون باشد از حکیم صادر نمی شود . یعنی هیچ وقت حکیم پای مرغ ها را نمی بندد و به آن ها بگوید بروید لانه ! اگر گرفتار رزق دنیا شدن لازمه زندگی دنیا باشد و در نتیجه به جهت این گرفتاری نتوانیم به بندگی بپردازیم و آن وقت از طرفی فرموده است ما شما را برای بندگی خلق کردیم پس چه موقع بندگی کنیم ؟ پس معلوم می شود دنیا را طوری آفریده است که با اندک فعالیت رزق حقیقی ما می رسد و نباید نگران رزق خود باشیم و از وظیفه اصلی خودمان که همان بندگی خدا است غافل گردیم .
حضرت در خطبه 114 در نهج البلاغه می فرماید : خداوند رزق را تکفل کرده و به عهده گرفته ولی عمل برای آبادانی قیامت را به عهده شما گذاشته است . فهم این مسئله یکی از اسرار عرفانی است چیزهایی در زندگی است که برای درک آن خیلی شعور می خواهد : یکی مسئله مرگ است که چگونه انسان آن را بفهمد و جایگاه آن را در حیات دنیای بشناسد . دیگری سر رزق در عالم است . امیر المومنین علی (علیه السلام)می فرمایند : اگر کسی این مسئله را بفهمد از همه مشکلاتش رها شود . البته به شرطی که از این موضوع سوء استفاده نکند و تنبلی نکند . کسی که بفهمد رزقش را خدا تکفل کرده است زندگی اش یک پارچه عبودیت و تلاش و نشاط می شود نه تنها یک گوشه نمی نشیند که خداوند خودش رزق را برساند ، بلکه تلاش هایش در افقی فوق زندگی دنیایی انجام می شود . مگر تو آمده ای در این دنیا رزق بخوری که در عین تأمین رزق یک گوشه نشسته ای و انتظار داری خودش رزقت را برساند ، فراموش کرده ای آمده ای تا عبودیت انسانی داشته باشی و در راه تحقق عبودیت باید همچون انبیاء و اولیای الهی عمل کرد با سوء استفاده از این سخن عملاً اگر کسی گوشه نشینی کند ، از آدمیت گوشه گیری کرده است .

استغفار ، عامل ریزش رزق
 

حضرت امیر المومنین (علیه السلام) می فرمایند :« قَد جَعَلَ اللهُ سُبحانَهُ الاِستغفارَ سَبَباً لِدُرور الرِّزقِ وَ رَحمَهِ الخَلقِ »(17) یعنی خداوند استغفار را سبب پیوسته داشتن رزق بر رزق خواران و موجب رحمت بر آفریدگار قرار داده است .
حضرت در این فراز از خطبه می خواهند این نکته را متذکر شوند که یکی از عوامل تنگ شدن رزق گرایش های منفی انسان و افتادن در دام گناهان است . ما در پیروی از تمدن غرب ، بدون فرار از گناه و با غفلت از استغفار ، به دنبال رفاه و زرق و برق دنیا رفتیم در نتیجه رزقمان تنگ شد و به خوبی مشخص شد ریشه تنگی رزق در زمان معاصر برگشت از خدا و رجوع به دنیا است . ابزاری بعد از ابزاری ساختیم که با تسلط بیشتر بر طبیعت رزق خود را وسیع کنیم ولی همین ابزارها به خاطر غفلت از رزاق و امیدواری به ابزارها چنان رزق را تنگ کرد که می بینیم امروز انسان ها با این همه تلاش بیشتر از دیروز گرفتار رزق خود هستند در حالی که در تکنولوژی و ساختن ابزارها برای زندگی بهتر بیشتر از قبل پیشرفت کرده اند . به گفته یکی از دانشمندان در نقد ابزارهای تکنولوژی « ماشین حساب برای راحت حساب کردن ، اجاق گاز برای راحت غذا پختن ، بخاری برای راحت گرم شدن و ....، این ها همه ثابت می کند ما ناراحتیم و به دنبال راحتی هستیم که هنوز نیافته ایم ».
مردم عادی آمریکا گفته بودند : 18 ساعت کار می کنیم تا دو وعده غذا بخوریم . امیر المومنین (علیه السلام) در این فراز می فرمایند : رزقتان را با دوری از گناهان و استغفار از آن ها برگردانید ، ای بشریت ! اگر رزقی از دستتان رفته است به اعمال معصیت آلودتان کنید و علت را در آن اعمال بجویید . همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید : زیاد استغفار کنید زیرا استغفار روزی را به سوی شما می کشاند.(18)

صدقه ، عامل نزدیکی رزق
 

حضرت در کلمات قصار نهج البلاغه می فرمایند : « اِستَنزِلوا الرِّزقَ بِالصَّدَقه »(19) رزق خود را با صدقه فرود آورید . یعنی می توانید کاری بکنید که رزق برایتان سخت و دیر دسترس نباشد بلکه به راحتی در دسترس شما قرار گیرد و آن از طریق صدقه دادن ممکن می شود. انسان ها عموماً فکر می کنند با بخل و نگهداشتن مالی که در اختیار دارند مال و رزق خود را حفظ می کنند ولی امام (علیه السلام) قاعده دیگری را پیشنهاد می کند و می فرمایند از طریق صدقه دادن شرایطی در نظام عالم فراهم می شود که رزقت را آسان به دست می آوری ، چون بخل اسنان را ماید و دنیای می کند و راه های معنوی ایجاد رزق را بر روی او می بندد و با صدقه دادن عوامل معنوی موجب می شوند که رزق آسان تر به دست آید همچنان که با گناه عموماً رزق از دسترس انسان ها دور می شود . رسول خدا (ص) فرمودند :
« اِنَّ الرَّجُلَ لَیُحرَمُ الرِّزقَ بِالذَّنبِ یُصِیبُهُ ... »(20) یعنی انسان با گناهانی که انجام می دهد از رزقش محروم می گردد . البته ظاهراً به معنای این نیست که ما از اصل رزق خود محروم می شویم بلکه به این معناست که ما گرفتار رزق خود می شویم و تمام عمرمان صرف تأمین رزق دنیای می شود . بنا بر فرمایش امام معصوم اگر از رزق دنیا یک لقمه هنوز برای انسان مانده عمرش آن قدر طولانی می شود که آن لقمه را بخورد و بعد بمیرد . نکته قابل توجه این است که انچه برای انسان نوشته اند و برای او تقدیر کرده اند ، آن را به دست می آورد ولی یک قوت به سختی و با گناه به دست می آورد و یک قوت به راحتی و با انجام اعمال الهی به دست می آورد .
هیچ کس نمی میرد تا این که رزق مقدرش را بخورد اما گاهی انسان ها صبر ندارند و می خواهند با گناه ، رزقشان را به دست اورند و از این قاعده مهم الهی غفلت می کنند که عجله آن ها موجب پدید آمدن رزقشان نمی شود بلکه موجب گرفتار شدنشان به رزق حرام خواهد گشت .
مشکل این است که آدم ها صبر در بندگی شان کم است و لذا آنچه را برایشان به صورت حلال مقدر شده است از طریق حرام به دست می آورند یعنی تحرک غیر معتدل شما رزق شما را افزون نمی کند بلکه رزق شما را حرام می کند .
باید تلاش کنیم تا بفهمیم امام برای درست زندگی کردن چه می گوید . اما می فرماید: گناه رزق را دیر دسترس می کند و صدقه رزق را نازل می نماید یعنی به راحتی آن رزق در نزد تو می آید .

ریشه سختی در زندگی
 

ریشه سخت زندگی کردن یکی این است که فکر می کنیم در این دنیا آمده ایم تا فقط رزق درآوریم در حالی که آمده ایم در این دنیا تا بندگی کنیم و خدا رزق ما را به عهده گرفته است و هر چه در بندگی خدا بیشتر همت کنیم راحت تر رزق ما را تأمین می کند . خداوند در قرآن می فرماید : « ما مِن دابَّهٍ فِی الاَرضِ الّا الله رِزقُها »(21) یعنی هیچ جنبنده ای نیست مگر این که رزق او بر عهده خدا است . پس وقتی تأمین رزق را به عهده گرفته معلوم می شود که ما را برای کار دیگری خلق کرده است آن وقت همان خدایی که می فرماید : رزق بندگانم را خودم به عهده گرفته ام و آن ها را برای پول درآوردن خلق نکرده ام می فرماید آن ها را برای عبادت و بندگی خلق کرده ام . البته دوباره عرض می کنم به بهانه این که خدا رزق ما را بر عهده گرفته ، به گوشه خانقاه خزیدن ، یعنی از انسانیت دور شدن .
امام خمینی (ره) آن مرد الهی دوران اخیر در عین توجه به سرنوشت جامعه و دقت در مسائل سیاسی جهان ، گاهی در ماه های رجب و شعبان و رمضان ملاقات های مهم ملکتی را تعطیل می کردند و به اصلاح نفش خودشان می پرداختند . آری مسلم نگران رزقشان نبودند و رزقشان هم می رسید ولی در عین توجه به خودسازی از تحرک های اجتماعی خود را جدا نکرده بودند . پس تحرک ها اگر عبودیت گونه باشند ما مقصد حیات خود را روی زمین به دست می آوریم . رزق از این جهت تأمین شده است که ما کارهای دیگری به عهده داریم در کنار آن کارها رزق ما هم می رسد ولی عکسش ، اگر زمین را بگیری و از نیت بندگی خدا روی زمین غفلت کنی ، اولاً؛ خودت دستیابی به رزقت را سخت کرده ای و تمام زندگی می شود طلب رزق . ثانیاً ؛ بگو مقصد و هدف زندگی زمینی تو که برای رسیدن به آن مقصد رزق خود را تهیه می کنی چه می شود ؟
انسان با گناهی که مرتکب می شود رزقی را که باید به او برسد از خود دور می کند و در مقابل با بندگی خدا رزقی که برای ما کافی باشد به ما خواهد رسید .
هر کس رابطه بین خود و خدا را نیکو گرداند خداوند رابطه بین او مردم را خود به عهده می گیرد و اصلاح می کند و هر کس باطن خود را اصلاح کند خداوند ظاهر او را اصلاح می کند و هر کس برای آخرت خود عمل کند خداوند دنیای او را به عهده خواهد گرفت. چنانچه از این حدیث شریف بر می آید اگر ما وظیفه اصلی خود را که عمل برای آخرت است فراموش نکنیم خداوند امور دنیای ما را به راحتی تأمین می کند .

بصیرتی زیبا
 

امام علی (علیه السلام) می فرماید :«مَن رَضِیَ بِرِزقِ الله لَم یَحزَن عَلی مافاتَهُ»(22) اگر کسی راضی به رزق خدا باشد بر آنچه از دستش رفت اندوهگین نمی شود چون رزق هر کس ثابت است پس آنچه از دست ما می رود رزق ما نبوده تا جای نگرانی باشد . آری همچنان که بحث آن گذشت طبق مشیت الهی رزق بعضی ها را تنگ می گیرند و رزق بعضی ها را گسترده، نه آن کسی که رزقش را تنگ گرفته اند – تا در تنگی رزق امتحانش کنند – می تواند رزقش را وسیع کند و نه ان که رزقش را فراخ کرده اند باید مغرور شود و به طلب رزق بیشتر مشغول گردد . حضرت در این جمله فوق العاده ارزش مند می فرمایند: کسی که به رزق خدا راضی شد غصه آنچه را که از دست می دهد نمی خورد .
برایتان حتماً پیش آمده که غذایی در سفره آماده است که بخورید ناگهان به شما خبری می رسد که مجبور می شوید بلند شوید و دنبال کاری بروید اگر به رزق خود راضی نباشید غصه می خورید که عجب ! این همه سختی کشیدیم برای فراهم کردن غذا ولی آخرش نخوردیم و رزق کس دیگری شد در حالی که تو باید خوشحال باشی که اسباب رزق دیگری شده ای و به آن هم باید راضی باشی و مطمئن باشی رزق تو نبوده است و گرنه به دست تو می رسید اصلاً چیزی از دست نداده ای می فهمی رزقت نبوده و این نوع تجزیه و تحلیل نسبت به رزق یک بصیرت است که انسان متوجه باشد آنچه از دست او رفته رزق او نبوده است و به رزق خودش راضی شود که همانی است که در دست اوست و راه رسیدن به خدا همانی است که در دست اوست و راه رسیدن به خدا همانی است که در دست اوست بقیه رهزن است و راه ما را منحرف می کند .

غم فردا نشاید خوردن امروز
 

باز امام علی (علیه السلام) می فرماید :« یَابنَ آدمَ ! لا تَحمِل هَمَّ الَّذی لَم یَاتِکَ عَلَی یَومِکَ الَّذی قَد اَتاکَ فَاِنَّهُ اِن یَکُ مِن عُمُرِکَ یَأتِ اللهُ فیهِ بِرِزقِک»(23) یعنی ای فرزند آدم ! غصه رزق نیامده ات را بر روز آمده ات میفزا . که اگر فردای نیامده از عمر تو بود خداوند رزق و روزی تو را در آن روز می رساند . پس امروزت را با غم فردایی که نیامده برای خود سخت نگردان .
حضرت در آن فرمایششان همین نکته را متذکر می شوند که ای پسر آدم ! غصه رزقی را که هنوز نیامده بر امروز خود حمل نکن . ما امروز وظیفه ای داریم و برای انجام آن روزمان را شروع کنیم و مسلم آنچه در امروز نیاز داریم خدای خالق امروز برایمان خلق می کند و چون خداوند فردا را خلق کرد نیاز مربوط به فردای مخلوقاتش را نیز خلق می کند . این که ما نیازهای فردای خود را در پیش خود نداریم چون هنوز فردا را خلق نکرده تا رزق فردا را خلق کند . آری فردا هم باید کاری که به عهده ماست انجام دهیم رزق فردا هم به عهده خداست و حتماً می رسد . اشکال در این است که شما امروز کاری را شروع می کنید برای این که بی رزق نشوید ، و لذا از اول صبح غصه رزق آن روز را می خورید و در نتیجه آن کاری را که به عهده تان است انجام نمی دهید و غم چیزی را می خورید که بدون این غم ها محقق می شد حال با ان نوع تفکر چون پس فردا می آید غصه رزق روز بعدش را می خورید و خلاصه هر روز کارمان می شود رفتن به دنبال چیزی که خودش به وقتش می آید و در نتیجه از بندگی خدا که محتوای حقیقی زندگی انسان است در می مانید و بعد در خودتان تأمل می کنید و می بینید سخت از زندگی خود ناراضی هستید چون به محتوای معنوی که باید می رسیدید دست نیافتید .
امام معصوم (علیه السلام) می فرماید : نگراین رزق فردا را بر امروزت حمل نکن « فَاِنَّهُ اِن یَک مِن عُمُرِکَ یَأتِ اللهُ فیه بِرِزقِکَ»(24) ؛ اگر فردا جزء عمرت باشد خدا در همان فردا رزق تو را می رساند . فردایی که هنوز نیامده است تمام ذهنت را مشغول نکند تا روزی که آمده است را از دست دهی .

غم های پوچ
 

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند : حالا که متوجه ای رزق حقیقی تو به سوی تو می آید . «فَلا تَحمِل هَمَّ سَنَتِکَ عَلَی هَمَّ یَومِکَ کَفاکَ کُلُ یومٍ عَلی مَا فِیهِ»(25) ، پس غم رزق یک سال خود را بر امروزت تحمیل مکن که رزق همان روزی که تو در آن هستی تو را بس است .
اگر می خواهید در زندگی کاری بزرگ تر از دنبال نان دویدن داشته باشید باید این مسئله را که می فرماید غم رزق یک ساله خود را بر امروزت تحمیل نکن برای خود حل کنید . هستند عده ای که در عین دینداری معمولی اسیر رزقند . اگر شما می خواهید کاری بزرگ تر از کار انسان معمولی انجام دهید و به بزرگی ها و اسرار عالم خلقت دست پیدا کنید باید بتوانید از این انحراف مهم آگاه شوید و حقیقتاً این جمله حضرت را مبنای کار خود قرار دهید که غم آن روزی که نیامده است بر روح و روان خود تحمیل مکن . امیر المومنین (علیه السلام) رمز و راز بزرگی خودشان را برای ما روشن می کنند و ما با غفلت از این موضوع زندگی مان را از دست می دهیم . در واقع می فرمایند : خودت را بشناس ! یا تفکرت را بده دست من که خودت را به تو بشناسانم تا بفهمی چه مشغولیات پوچی را بر زندگی خود تحمیل کرده ای . آری یعنی رزق همان روزی که تو در آن هستی تو را بس است . برای زندگی و جهت انجام وظیفه ات در این دنیا به مسائل مهم تری فکر کن هر چه دقیق تر برای آینده برنامه ریزی بکن ولی خود را اسیر آرزوهای بلند منما . مهم این است که امروزت را از ترس به دست نیاوردن رزق از دیت ندهی ، آن هم رزق فردایی که هنوز نیامده است تا رزقش بیاید . ما انتظار داریم خداوند رزق فردایمان را که نیامده امروز بدهد ، در حالی که او بنا دارد رزق فردا را فردا بدهد و بنا به فرمایش رسول خدا (ص) اگر بنده هم عجله کند خداوند عجله نمی کند .
از برنامه ریزی برای وظایفی که باید آینده به دوش گرفت کسی ضربه نمی خورد ، از این که نسبت به رزق آینده حریص است و می خواهد رزق آینده را امروز به دست آورد ، ضربه می خورد و داستان آن گاو می شود که یک عمر غصه فردایی را می خورد که هنوز نیامده بود . غصه رزق فردا موجب می شود که امروزت را از دست بدهی . امیر المومنین (علیه السلام) در ادامه کلام 379 می فرمایند : اگر این سالی که در پیش است جزء عمر تو باشد خداوند در هر فردایی از هر روز آن رزق همان روز را که قسمت تو است به تو می رساند . و اگرآن سال در شمار عمر نیست ، پس غم تو برای آنچه از آن تو نیست برای چیست ؟ پس اگر مقدر است بنده پس فردا بمیرم آیا غصه هفته دیگر را خوردن منطقی است ؟!

معنی خوب امتحان دادن
 

حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند :« مَن عاشَ فَعَلَیه رِزقُه»(26) کسی که زندگی می کند بر خداست که رزقش را بدهد و نیز می فرمایند:« اِنَّه یَختَبِرهُم بِالاَموالِ وَ الاَولادِ لِیِّتَبَیَنَ الساخِط لِرِزقهِ وَ الراضیَ بِقِسمِه»(27) یعنی خداوند از طریق امتحان با مال و فرزند روشن می کند چه کسی به رزقش که خدا به او داده ناخشنود است و چه کسی به قسمت و رزقش راضی است چون وقتی کسی که به واقع به خداوند و به برنامه حکیمانه او ایمان آورد هر چه و به هر شکل از خداوند برسد ، برای او پذیرفتنی است و این است معنی خوب امتحان دادن . پس موضوع اصلی زندگی ما در این دنیا زیادی و کمی مال نیست موضوع اصلی ما خوب امتحان دادن است . راز کمی و زیادی رزق باید از طریق این سخن حضرت درست در ذهنتان جا بیفتد و مفهوم شود تا نه به صورت منفی و نه به صورت افراطی در مورد آن عمل کنید . در همین رابطه حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند :«لَیسَ الخَیرُ اَن یَکثُرَ مالُکَ وَ وَلَدَکَ وَ لکِنَّ الخَیرَ اَن یَکثُرَ عِلمُکَ وَ اَن یَعظُمَ حِلمُکَ وَ اَن تُباهِیَ النّاس بِعبادَه رَبِّکَ»(28) یعنی خیر و خوشبختی در آن نیست که مال و فرزند و قدرتت زیاد باشد بلکه خیر و خوشبختی در آن است که علم تو زیاد باشد و حلم و شکیبایی ات را گسترش داده و نسبت به بقیه مردم عبادت پروردگارت را بیشتر پیشه کرده باشی .

چگونگی ورود به زندگی اقوم
 

قران در سوره اسرا آیه 9 می فرماید :« إنَّ هَذا القُرآنَ یهدِی لِلَّتی هِیَ أقوَمُ وَ یُبَّشِرُ المُومِنینَ الَّذینَ یَعمَلونَ الصَّالحِات أنَّ لَهُم أجراً کَبیراً »(29) یعنی این قرآن به راه و روشی که اقوم و پابرجاست دعوت می کند و بشارت می دهد مومنینی را که به اعمال صالح مبادرت می ورزند که برای آنها اجر بزرگی در پیش است .
«أقوَمُ» یعنی چیزی که هم خودش قوام دارد و زوال ناپذیر است هم هر چیزی که به او نزدیک بشود محکم و زوال ناپذیر می شود ، یعنی آنچنان محکم است که در خودش هیچ سستی نیست و کسی هم که به او نزدیک بشود از نقص و اضمحلال می رهد .
بعد از طرح این نکته دستوراتی می دهد که از طریق آن دستورات ما با اقوم نزدیک می شویم و از زوال و اضمحلال نجات می یابیم .
می فرماید : معبودی غیر از الله برای خود قرار نده ، و برای این که این خصلت در تو رشد کند ، احسان به والدین بکن که آن ها مسیر ایجاد تو توسط خداوند بودند . احسان به والدین یک نوع خدانگری و خدادوستی است . بعد می فرماید : حق را در قوم و خویشت جاری کن و با روحیه حق دوستی حقوق ان ها را رعایت کن ، حقوق آشنایان و مساکین و در راه مانده ها را ادا کن ، حق هر ذی حقی را حرمت بگذار حقوق این ها را رعایت کن یعنی حریم حق را در این گروه ها رعایت کن تا در عین نظر به خویشاوندان حق در روابط تو با سایر انسان ها گم نشود .
در واقع با طرح این دستورات دارد سنت « یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم » ، را گوشزد می کند تا ما حق را بشناسیم و رعایت کنیم .

راه ایجاد یگانگی در شخصیت
 

بعد در همین راستای « یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم » می فرماید :«وَ لا تُبَذِّر تَبذیراً »(30) در ارتباط با جامعه و رعایت حقوق آن ها اهل ریخت و پاش نباش و گرنه تعادل توحیدی ات به هم می خورد نمی توان یگانه شوی تا با یگانه ارتباط برقرار کنی ، تمام مقصد و مقصود قرآن در تمام دستورات دین این است که انسان شایسته قرب الهی شود و هدف خلقت انسان و جن را بندگی خدا قرار داده است . در جای دیگر می فرماید : پروردگار خود را بندگی کن تا به یقین برسی .« یقین» مقام رؤیت حق و مقام قرب کامل است پس تمام دستورات دین برای این است که انسان شایسته قرب شود آن وقت لازمه شایسته قرب شدن ، نزدیک شدن به أحد است و لازمه نزدیکی به أحد شخصیت یگانه پیدا کردن است یعنی اگر ما در شخصیت خود یگانگی لازم را نداشته باشیم اصلاً شایسته ارتباط با أحد نمی شویم .
شخصیت انسان موحد غیر از شخصیت انسان فاجر است ، فاجر یعنی کسی که ابعاد شخصیتش منفجر شده ، هر گوشه اش به چیزی گرفتار شده است . ولی انسان موحد یعنی کسی که تمام امیالش در زیر نور شریعت به یگانگی رسیده است . چون خود را تحت حکم احد قرار داده و مسلم به اندازه ای که شخصیت انسان یگانگی داشته باشد می تواند در مقام قرب با احد باشد .
پس دستورات دین ، دستورات « یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم » است که تو را از یگانگی و استکام برخوردار می کند ، به همین جهت می فرماید : مواظب باش شیطانی عمل نکنی ، شیطان در مقابل خدا کفر می ورزد چون اهل ریخت و پاش است ، فرمود:« أِنَّ المُبَذِّرینَ کانُوا إِخوانَ الشَّیاطینِ »(31) یعنی آن ها اهل ریخت و پاش هستند از همراهان و برادران شیطان اند ، تو اهل ریخت و پاش نباش که تعادلت از دست می رود ، نگاه اقتصادی صرف به عمل تبذیر نکنید به عنوان شرک و کفر به آن نگاه بکنید یعنی همان طوری که خداوند به ان نگاه کرد . آیه قران این است که اگر مبذر باشید فکرتان شیطانی می شود یعنی گرفتار کفر می شوید و از خداوند محجوب می گردید و دیگر نمی توانید با خدا ارتباط برقرار کنید ، مقام گسستگی و انفجار و بی تعادلی در شخصیت خود پیدا می کنید .

تعادل توحیدی
 

باز در رابطه با «إِنَّ هذَا القرآنَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم »و این که این قرآن راه های پایدار و ماندگار را به بشریت نشان می دهد و این که انسان ها در یک تعادل مطلوب قرار گیرند . می فرماید :« وَ لال تَجعَل یَدَکَ مَغلُولَهً إِلی عُنُقِکَ وَ لا تَبسُطها کُلَّ البَسطِ فَتَقُدَ مَلوماً مَّحسُورا »(32) یعنی دست خود را آنچنان به گردنت قفل نکن که هیچ بخششی از تو صادر نشود و آن چنان هم در بخشش افراط نکن که دچار فقر کامل شوی . نه بخل بر تو حکوت کند نه بی پروایی در خرج کردن و بخشیدن . قدرت مدیریت اقتصادی تحت دستورات دین به انسان تعادل توحیدی می بخشد در راستای چنین دستوراتی به خصوص دستور اخیر یک قاعده کلی را در امر رزق گوشزد می کند و می فرماید :« إِنَ رَبَّکَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادهِ خَبیراً بَصیراً »(33) یعنی این سنت پروردگار تو است که هر کس را خواست رزقش را وسعت می دهد و یا محدود می نماید ، زیرا که او به حقیقت و موضع گیری بندگانش از قبل آگاه بوده و می دانسته است چه اندازه از رزق به مصلحت آن ها است .

خداوند از ما به ما آگاه تر است
 

پس طبق این آیه که می فرماید :« إِنَ رَبَّکَ یَبسُطُ الرِّزقَ لِمَن یَشاءُ وَ یَقدِرُ إِنَّهُ کانَ بِعِبادهِ خَبیراً بَصیرا»(34) به این نتیجه رسیدیم که رزق هر کس مقدر شده است حالا اگر برما تنگ گرفتند ، الحمدالله و اگر وسعت دادند باز هم الحمدالله . ما خودمان نمی دانیم واقعاً کدام یک از آن دو برای ما خوب است ، خداوند در آخر آیه می فرماید :« إِنَّهُ کانَ بِعِبادهِ خَبیراً بَصیراً»یعنی خداوند از قبل به وضع بندگانش آگاه و بصیر بود . پس او بهتر از ما وضع ما را می داند همچنان که اعضاء مورد نیاز ما را قبل از تولد برای ما پیش بینی کرد ، و همچنان که برای هدایت ما پیامبران را فرستاد تا گمراه نشویم ، خودش رزق مورد نیاز ما را آن هم طوری که برای ما مصلحت است تقدیر فرموده است . با توجه به این نکته زندگی ما ماوراء وسعت و تنگی رزق خواهد شد .
یعنی من آسانی ها و سختی های پروردگارم را کاملاً پسندیده ام ، هر چند این کار عجیب است اما نه در مورد پروردگارم ، آری طبیعی است که در اثر سختی ها ناله می کنم ، چون اقتضای برخورد با سختی ها ناله است ، هر چند نگرانم خداوند بر این ناله من ترحم فرماید و سختی هایی را که مصلحت روح و زندگی من است کم کند ، آن وقت در این حال ناله ای دیگر سر می دهم به جهت رفع سختی ها .
یعنی سوگند به خدا اگر از سختی هایی که پروردگارم برایم مقدر فرموده به راحتی منتقل شوم مثل بلبلی که از محبوبش جدا شده ، ناله سر می دهم چون من هر چه او برایم بخواهد می خواهم . اگر یک مشکل برایم ایجاد کرد این مشکل در جای خود راه ارتباط من است با خدا ، او دنباله بهانه است یک چیزی به ما بدهد تا بگوییم خدا .

تدبیر الهی ، نحوه آزمایی زندگی ما
 

انسان بیدار مشکلات و تنگناها را چهره ای از ربوبیت حق می بیند همان طور که وسعت ها و راحتی ها را چهره دیگری از ربوبیت حق می شناسد ، خدا می داند ما در چه شرایطی می توانیم درست بندگی کنیم ، چون او رب ما است و ما بندگان اوییم:« إِنَّهُ کانَ بِعِبادهِ خَبیراً بَصیراً» در علم خدا ، آن نحوه آرمانی و ایده آل بودن ما مشخص بود و بر اساس ان بودن ، زندگی ما را برای ما تنظیم فرمود . حالا اگر ما از آن زندگی که توسط حضرت حق تنظیم و برنامه ریزی شده استفاده نمی کنیم تقصیر خود ماست ، طناب برای آن است که انسان بگیرد و بالا برود ، حالا اگر کسی میل رفتن در چاه را دارد و از طناب به جای بالا رفتن در راه پایین رفتن استفاده می کند تقصیر طناب نیست .
دو حالت قبل تصور است : یا خدا از قبل ، طرح دنیا و حوادث آن را در علم خود نداشته و دنیا و حادثه های آن روی دست خدا مانده است ، یا از قبل طرحش را داشته است فرض اول محال است چون خالق هستی علم به تمام ابعاد مخلوقش را دارد و آینده مخلوقش هم جزء مخلوقیت مخلوق است و با اراده خدا ایجاد شده است ، پس اگر طرح دنیا را از قبل در علم خود داشته است و هر موجودی آن طوری که در علم خدا بوده خلق می شود . همچنان که موجود مختار بر اساس اختیاری که در علم خدا برای او بوده خلق شده است پس از قبل به همه ابعاد وجودی ما علم داشته و به نیازهای ما از جمله نیاز ما به رزق علم داشته است و لذا می فرماید :« إِنَّهُ کانَ بِعِبادهِ خَبیراً بَصیراً» یعنی از قبل آن بنده را با تمام میل ها و مصلحت هایش می شناخته و بر اساس همان میل ها و مصلحت هایش زندگی او را همراه با وسعت و یا تنگی رزقش ، تقدیر فرمود پس تمامی مکنونات وجود بنده قبل از خلقت بنده معلوم است و بر همان اساس که خدا نحوه وجود بنده را می داند زندگی بنده را نسبت به بنده و بنده را نسبت به دنیا ، آرایش داده و ربوبیت کرده است.
این جا شما با دقت به قسمت آخر آیه ،نتیجه خوبی می گیرید و آن این که رب شما برای زندگی شما از قبل برنامه ریزی های لازم را انجام داده است ، رب کارش پروریدن است ، حالا اگر از قبل می داند که پروریدن و تعالی شما در رابطه با ایجاد این نوع خاص از شرایط است همان شرایط را برای شما تدبیر می کند . حالا شما طوری زندگی کن که نگاه و عقیده توحیدی ات تو را متوجه شرایط پرورش پروردگارت کند .
یعنی نظام توحیدی و تدبیر حکیمانه ای که بر اساس آن رزق یکی را تنگ گرفته و رزق دیگری را وسعت داده ، نه آن که رزقش تنگ است زندگی اش از تعادل خارج می شود و نه آن که رزقش وسعت دارد قرار است گرفتار ریخت و پاش شود و از تعادل خارج گردد .

پی نوشت ها :
 

1- رزق و روزی در آیات و روایات ، علی متین صفحه 17
2- قرآن کریم ، سوره نساء ، آیه 29
3- قرآن کریم ، سوره هود ، آیه 88
4- قرآن کریم ، سوره حج ، آیه 50
5- قرآن کریم، سوره آل عمران ، آیه 27
6- قرآن کریم، سوه قمر ، آیه 49
7- قرآن کریم، سوره بقره ، آیه 172
8- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، نامه 31 صفحه 534
9- قرآن کریم ، سوره هود ، آیه 6
10- علم اخلاق ، محمد رضا چاران ، صفحه 171
11- نهج البلاغه ، محمد دشتی، نامه 31 ، صفه 534
12- قرآن کریم، سوره فجر ، آیات 15 تا 18
13- جایگاه رزق انسان در هستی ، اصغر طاهر زاده ، صفحه 32
14- قرآن کریم، سوره نور ، آیه 33
15- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، نامه 31 ، صفحه 536
16- جایگاه رزق انسان در هستی ، اصغر طاهر زاده ، صفحه 76
17- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، خطبه 143
18- حکمت های درخشان ، علیرضا صابری یزدی ، صفحه 832
19- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، کلمات قصار شماره 137
20- جایگاه رزق انسان در هستی ، اصغر طاهر زاده ، صفحه 81
21- قرآن کریم، سوره هود ، آیه 6
22- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، حکمت 349
23- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، کلمات قصار شماره 267
24- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، کلمات قصار شماره 267
25- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، کلمات قصار شماره 379
26- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، خطبه 109
27- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، کلمات قصار شماره 93
28- نهج البلاغه ، ، محمد دشتی ، کلمات قصار شماره94
29- قرآن کریم ، سوره اسراء ، آیه 9
30- قرآن کریم ، سوره اسراء ، آیه 26
31- قرآن کریم ، سوره اسراء ، آیه 27
32- قرآن کریم ، سوره اسراء ، آیه 29
33- قرآن کریم ، سوره اسراء ، آیه 30
34- قرآن کریم ، سوره اسراء ، آیه 30
 

منابع و مآخذ:
1- قرآن کریم
2- جایگاه رزق انسان در هستی ، اصغر طاهر زاده ، انتشارات لب المیزان ، چاپ سوم ، سال 1385
3- حکمت های درخشان ، علیرضا صابری یزدی، مترجم محمدرضا انصاری محلاتی ، انتشارات بوستان کتاب ، چاپ اول 1388
4- رزق و روزی در آیات و روایات ،علی متین ، انتشارات نور السجاد ، چاپ اول ، 1385
5- علم اخلاق ، محمدرضا جباران ، نشر هاجر ، چاپ اول ، 1383
6- نهج البلاغه ، محمد دشتی ، ستاد اقامه نماز ، چاپ اول ، زمستان 1379
7- هزار موضوع ، هزار آیه ، جواد محدثی ، انتشارات بوستان کتاب ، چاپ نهم ، 1388